سید عرشیاسید عرشیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

نفس من پسر من

برای مرد شدنت

1392/3/13 8:36
نویسنده : مامان گندم
203 بازدید
اشتراک گذاری

مامان جونی 21 آذر روز چهل تولد شما بود و خاله جون فرشته شما رو برد حموم . الهی قربونت برم که اینقدر حموم دوست داری و خاله فرشته هم کلی از حموم بردنت لذت می بره. تمیز و لذیذ شدی و 42 روزه که شدی گل پسر مامان رو بردیم پیش دکتر طاهری و ختنه اش کردیم. من و خاله فری و بابا .من که دلم نیومد برم داخل بابا و خاله فری رفتن داخل صدای گریه ات میومد و دلم آب میشد اما خب دیگه باید تحمل می کردم اما یه خانومه کنارم بود گفت پسرت اونقدرا گریه نمی کنه و من هم گفتم نمی دونم والا الان که من فکر می کنم خیلی تو اذیته وقتی کارت تموم شد . آقای دکتر هم گفت خیلی پسر مقاوم و آقاییه خوب تحمل کرد و منم به داشتن همچین پسری افتخار کردم. اون شب هم با داروی مسکن خوب خوابیدی و اذیت نکردی گل گل مامان . الهی فدای گل پسر .قند عسل . دایی محمد اینا هم اومدن بهت سرزدن و مسلمون شدنت رو تبریک گفتند و بابا بزرگ هم هدیه ویژه ای بهت داد. روز بعدش هم مادرجون و بابابزرگ بابا اومدنت دیدنت . این مراسمهای شما همه با ماه محرم هم زمان شده بود و ما دیگه جشن نگرفتیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)